Quantcast
Channel: پایگاه اینترنتی بهاباد
Viewing all articles
Browse latest Browse all 298

سمت خدا

$
0
0

نوشته زیر روایتی است دلنشین از 3 روز اعتکاف که توسط یکی از معتکفین نوشته شده است.بنا به درخواست این عزیز از نوشتن نام ایشان چشم پوشی می کنیم.

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد                  یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

روز اول

"باید قبل از اذان صبح مسجد باشی" این شرط اول برای ورود به مراسم اعتکافه با اینکه خیلی خوابم میومد از ترس اینکه خواب بمونم تا صبح نخوابیدم ساعت چهار صبح به همراه توشه معتکفین که یک پتو و یک رواندار است راهی مسجد جامع شدم. معتکفین کم کم وارد میشن چهره های آشنا که هرسال تو اعتکاف میتونی پیداشون کنی و فرصت هرساله اعتکاف را از دست نمیدن می بینی مثل حاج اکبر قاسمی، سیدکاظم و حاج رضا خواجه زاده که هرساله از سرکازه برای اعتکاف به بهاباد میان.نوجوون های زیادی هم امسال اومدن که اکثرا اولین باره که در اعتکاف شرکت می کنن از ششم دبستان تا پیش دانشگاهی .نمیدونم چرا امسال جوون ها آب رفتن و از اون طرف به نوجوون ها اضافه شدن تعداد جوون ها شاید انگشت شمار باشه آمار کشوری نشون میده که هفتاد درصد ثبت نامی ها جوون اند ولی تو مسجدجامع هفتاد درصد نوجوون و بچه مدرسه ای اند .

طبق سنت هرساله قبل از نماز صبح حدود یه ربع جلسه توجیهی است که شیخ حسین توضیحاتی درباره اعتکاف و احکام و آداب اعتکاف و لزوم بهره بردن از این فرصت گرانبها می دهد و یک خواهش عاجزانه که موبایل ها را خاموش کنیم و موبایل همراهمون نداشته باشیم.با تمام شدن دعای عهد و زیارت عاشورا من هم مثل همه معتکفین به سوی رختخواب سرازیر میشم.ساعت نه و نیم با سروصدای بچه ها از خواب بلند شدم واااااای که چقدر اینا سروصدا میکنن مگه میذارن بخوابیم دیگه مجبور میشم بلند بشم و وضویی بگیرم انگار خیلیا زودتر از من بیدار شدن و در حال قرآن خواندن و نماز خواندن هستند. یکی از بچه ها را میبینم که هندزفری داخل گوششه و داره همراه قاری زمزمه میکنه میگه خیلی بهتره آدم قرآنشو درست تر میخونه. بعدازظهر روضه هست و مراسم جشن میلاد امیرالمومنین. مسجد خیلی شلوغ میشه شیرینی و شربت و گلاب پخش میکنن ولی برای ما که روزه ایم یه حسرت شیرین داره که فعلا نمیتونیم بخوریم و تا افطار باید صبر کنیم.

هرچه به افطار نزدیک تر میشیم جنب و جوش بچه ها بیشتر میشه یه احساس شوقی را میشه تو چهره تک تک بچه ها دید برای خیلیاشون امسال اولین تجربه معتکف شدنه و شیرینی اش براشون مضاعفه.پدر اکثر بچه ها هم اومدن نماز و مسجد خیلی شلوغه بلافاصله بعد از نماز لیوانای شیرداغ بین بچه ها توزیع میشه و بلافاصله سفره افطار را میندازن.قسمتی که در روزهای عادی محل نمازخوندن خانمهاست مقر سیدکاظمه وهیچ کسبه جز گروه تدارکات حق نداره پاشو توش بذاره.سیدکاظم با هیچ کس تعارف ندارن و انصافا حضور سیدکاظم برای اعتکاف یک غنیمته. خوردن افطاری با قاشق های یک بار مصرف خیلی مشکله با خودم میگم یادم باشه برای سال آینده حتما همراه خودم قاشق بیارم . میبینم انگار همه نظر من را دارن. حدود یک ساعت بعد از افطار حال سه تا از بچه ها بد میشه و دل درد میشن مثل اینکه شیر بهشون نساخته دوا ودرمون سرپایی فایده نداره و دست به دامان اورژانس میشن و هرسه را به بیمارستان میبرن خوشبختانه دوتاشون حالشون خوب شد و به اعتکاف برگشتند و فعلا اعتکاف یک نفر تلفات داشته.

تا آخر شب بساط ملاقات های خانوادگی پهن بود خانواده اکثر معتکفین برای دیدنشون اومدن بعضی از مادرها این قدر قربون صدقه بچه هاشون می رفتن که انگار یک ماهه بچه هاشون را ندیدن .بازار میوه و آبمیوه و انواع خوراکی ها شدیدا داغه و اکثر والدین ماشالا با دست پر به دیدن بچه ها اومدن.

روز دوم

ساعت 2 از خواب بیدار میشم صدای مناجات معتکفین از جای جای مسجد به گوش میرسه بعضیا دارن قرآن میخونن بعضیا دارن نماز میخونن جلوی بعضیا هم مفاتیح بازه.کم کم عوامل پشت صحنه وارد عمل میشن و سحری ها را میارن و بساط سحری پهن میشه شیخ حسین پشت بلندگو میگه نماز شب فراموش نشه و هرکی نخونده هنوز ده دقیقه ای تا اذان مونده. حسین فلاح (مداح)مرد اول تدارکات اعتکاف در این چند سال هست و مخلصانه در تمام این چند روز به معتکفین خدمت می کند .مطمئنم اجر و پاداش او از همه این معتکفین بیشتر است.سحری یک قیمه خوشمزه است که خیلی می چسبد.

برنامه امروز صبح سخنرانی حاج عباس اقبال است.حاج عباس مطالعات بسیار زیادی در مسائل دینی به ویژه نهج البلاغه دارن و انصافا سخنرانی بسیار خوب و با محتوایی میکنن.بعداز نماز ظهر و عصر اکثرا برای استراحت میرن که بخوابن اما مگر این بچه ها میذارن. این قدر سروصدا میکنن که داد بزرگتر ها را درمیارن .چندتا از بزرگترها میان و به بچه ها تذکر میدن اما مگه بچه ها گوش میکنن. به نظر من اصلا نباید توقعی از بچه ها داشت. دانش آموزی که از کوچه ها و فوتبال و بازی و کامپیوتر دل کنده و به اعتکاف اومده واقعا نباید توقع داشته باشیم مثل بزرگترها به گوشه ای بشینه و دعا و نماز بخونه همین که به این اعتکاف اومده کار بزرگیه و همین که در این فضای معنوی قرار گرفته تاثیر خودش را می پذیره.

بعد ازظهر شیخ  آزاده عزیز حاج حسین شیخ زاده خاطرات دوران اسارت خود را برای بچه ها بیان می کنن . از سختی ها و شیرینی های اسارت گفتن از باهم بودن ها و به جنگ سختی ها رفتن .برای بچه ها  خیلی جالب بود و سوالات زیادی هم از حاج حسین پرسیدن و خیلی زود با حاج حسین ارتباط برقرار کردند.در این سه روزه بساط درس خوندن هم پهن بود و بچه هایی که امتحان داشتن درس میخوندن با اینکه واقعا در این فضا درس خوندن مشکله.آقا رضا میرابوالقاسمی هم برای رفع اشکال بچه هایی که شنبه امتحان داشتن در مسجد حاضر شدن که کار قشنگیه.

مسجد قدیمی پاتوق اصلی نوجوون هاست.به محض پایان هر مراسمی بچه ها بلافاصله میان اینجا .عده ای مشغول کشتی میشن تعدادی مشغول بازی با تلفن های همراشون میشن عده ای دور هم قضیه میگن و میخندن تعدادی کتاب میخونن و برخی هم درس.

امشب شب رحلت حضرت زینب(س) هست. اعتکاف با امیرالمومنین (ع) شروع میشه و با حضرت زینب (س)خاتمه پیدا میکنه انگار که تمام مراسمات معنوی ما با این خاندان گره خورده و بدون وجود این عزیزان این مراسمات به جایی نمی رسه . از ساعت ده شب مراسم سخنرانی و روضه برپا می شود طبق عادت هرساله سخنران این مراسم حاج آقا اخوان هستند و مداحی هم بر عهده آقای فلاح است با آغاز مصیبت و مداحی ، صدای گریه از جای جای مسجد بلند میشه و من را به روزهای زیبای محرم میبره اعتکاف هم رمضان است و هم محرم. هم روزه دارد و مناجات و شب زنده داری وهم عزاداری خاندان عصمت و طهارت.

امشب شب نیمه ماه رجب است در فضیلت این شب همین بس که این شب را غفیله نامیده اند چرا که بسیاری از مردم از آن غافل اند معتکفین سعی بر این دارند که این شب عزیز را از دست ندهند هرکس در گوشه ای از مسجد مشغول مناجات با خداست از بلندگوی مسجد نوای" مولای یا مولای..." به گوش می رسد  صدای آرام گریه معتکفین می آید اینجا حریم ها برداشته شده و هرکس بی پروا با خدای خود نجوا می کند و از خدای خود مدد می طلبد. یاد جمله شیخ حسین می افتم که یادآوری کردن  برای مریض ها یادتون نره که دعا کنید برای همه دعا می کنم .به حال خوش برخی از معتکفین غبطه می خورم.

روز سوم

بعد از نماز صبح که می خوابم نزدیک ظهر بیدار میشم یادم میاد امروز اعمال ام داوود را باید انجام بدیم. وای که چقدر مشکله. از ظهر تا نزدیکای نماز مغرب و عشاء طول میکشه .بین دونماز شیخ حسین توضیحاتی درباره اعمال ام داوود میدن و میگن که بچه ها اگر نمیتونن این اعمال را انجام بدن به جاش هزار مرتبه سوره توحید را بخونن. یادمه سال های گذشته درب مسجد قدیمی را میبستند و بچه ها را مجبور میکردن اعمال ام داوود را انجام بدن اما امسال کار درست تری کردند و بچه ها را آزاد گذاشتند. واقعا این اعمال برای بچه ها و ایضا بزرگترها خیلی سخت و طاقت فرساست.یکی از بچه ها میگه آقای اخوان چند روز قبل از اعتکافتو مسجد صاحب زمان گفتن اعتکاف به جز روزه هیچ آداب و ترتیب دیگه ای نداره با خودم میگم پس بقیه اعمالشو این آخوندا گذاشتن توش!

تا حدود ساعت 6 عصرخواندن قرآن طول میکشه و بعدش خواندن دعای استفتاح شروع میشه اینجا قسمت اصلی مراسم اعتکافه و وقت حاجت گرفتن ومزد سه روز روزه را گرفتن. افراد غیر معتکف زیادی هم اومدن.شیخ حسین دعا را با سوز عجیبی میخونه دعا که به فراز یااَللَّهُ یارَحْمنُ، یا رَحیمُ یا حَلیمُ که میرسه زمزمه تمام معتکفین بلند میشه و همه  با شیخ حسین هم ناله میشن کم کم ناله و گریه از گوشه هایی از مسجد شنیده میشه به فرازهای پایانی و سجده که میرسیم صدای بلند گریه از همه جای مسجد بلند میشه اگر دیشب با صدای آهسته گریه میکردن امروز بی پروا گریه میکنند و زار زار اشک میریزند .بعضی بچه ها را میبینم که همراه بزرگان مانند ابر بهاری گریه میکنند و ذات پاک خودشان را به رخ ما میکشند .همان بچه هایی که همه از دستشان مینالیدند امروز مطمئنم قبولی دعای ما در گروی دعای آنهاست و خدا حساب ویژه ای روی این عزیزان باز کرده است. یاد امام وشهدا پایان بخش مراسم امروز است هنوز گریه ها تمام نشده و همه این بار به یاد شهدا گریه میکنند آن عزیزانی که حضور هرساله معتکفین و این فضای معنوی، مرهون جانفشانی های آنها ست.

به ساعات پایانی اعتکاف نزدیک میشیم همدیگر را در آغوش گرفته و از یکدیگر حلالیت میطلبیم برخی موقع خداحافظی گریه می کنند.

برای اولین بار یک عکس یادگاری دست جمعی از تمام معتکفین گرفته میشه که عکس بسیار زیبایی هم میشه ارزش این عکس شاید ده ها سال دیگر معلوم بشه.

با گفتن اذان مغرب اعتکاف سه روزه ما به پایان میرسه .یک سال دیگر در جمع معتکفین عزیز بودیم با آنها خندیدیم و با آنها گریه کردیم با آنها ناله کردیم و با آنها شب را به صبح رساندیم.بین دو نماز شیخ حسین از تمامی افرادی که در برگزاری این مراسم نقش داشتند تشکر کرد و از همه حلالیت طلبید.

بیرون مسجد اما غوغایی بود.پدر و مادرها دسته گل به دست، منتظر فرزندانشون بودن.این پایان مراسم هم هرسال تجملاتی تر میشه چندسال پیش اصلا خبری نبود ولی الان به دسته ی گل، کادو و طلا هم اضافه شده .البته خانواده من کاملا رعایت کردن و کسی اصلا به استقبالم نیومد که بخوادبرام گل بیاره!با همون موتوری که اومده بودم برگشتم.

اعتکاف امسال هم تمام شد.دلم برای اعتکاف دوست داشتنی تنگ میشه دلم برای پیرمردهای باصفا برای بچه های پرسروصدا برای مناجات های نیمه شب برای معنویت این چند روز برای دور هم بودنها  برای سخت گیری های سیدکاظم برای مهربانی های شیخ حسین تنگ می شه و در یک کلام دلم برای حال خوش این روزهای خودم تنگ می شه.

اعتکاف امسال هم تموم شد ولی من دلمو تو مسجد جا گذاشتم .خدایا سال دیگه میام میبرمش.

 

 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 298

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>