روز عاشورا:
در گذشته های نسبتا دور هیات ها بسیار با شکوه حرکت می کردند. نمادهای مختلف عاشورا مانند: گهواره علی اصغر ، چهل چراغ بازار شام، خرابه شام، شیر که خاک بر سر خود می ریخت، کاروان اسرا سوار بر شتران بی جهاز، تخت یزید و... را بازسازی نموده و جلو هیأت حرکت می دادند.
بعضی از صحنه های عاشورا نیز به نوعی بازسازی می کردند.مانند: زعفر جنی وکلاه بوقی ها، چوپانی که به یاری امام حسین (ع) آمده بود یک نفر با پوشش چوپانی و با توبره و گوسفند در جلوی هیأت به راه می افتاد و با خواندن اشعاری همراهی و همیاری خود را با سیدالشهداء (ع) اعلام می نمود.
یا حارث با لباس سرخ و شمشیر و شلاق با دو نفر از بچه ها که کتف آن ها را به هم بسته بود و به آزار و اذیت طفلان اقدام می نمود و کودکان با خواندن اشعاری مظلومیت خود را فریاد می زدند.
حارث مزن ما را ما بر تو مهمانیم...
علم ها:
بعد از نمادهای عاشورا علم ها، پرچم ها، کتل ها و ... را حرکت می دادند. مانند علم اژدر و علم حضرت عباس (ع).
هیأت کودکان:
هیأت متشکل از کودکانی است که کوزه آب در دست دارند در قدیم در شب و صبح عاشورا پیشاپیش هیأت قلعه حرکت می کرد اما امروز فقط در صبح عاشورا هیأت طفلان حسین (ع) تشکیل می شود و کودکان این اشعار را می خوانند:
آب مهر حضرت زهراست اندر کـــربلا شد کبود از تشنگی لب های عطشان حسین (ع)
از عطش بنموده غش اطفال نالان حسین می بریم این آب را از بهر طفلان حسین (ع)
هیأت پیرمردان:
پیرمردان بعد از هیات کودکان حرکت نموده و این اشعار را می خوانند
الها حسین زیر خنجر نشسته پی وعده عــــــالم ذر نشسته
الها نظر کن تو کرببلا را که صف تا به صف قوم کافرنشسته
الها نظر کن به طفلم سکینه سر راه و بـــا دیده تر نشسته
الها نظر کن تو بر عابدینم که درخیمه باحال مضطر نشسته
"یا"حسین حسین حسین حسین شهید کربلا حسین قتیل اشقیا حسین سرش به نیزه ها حسین آه از دمی که فاطمه آید به دشت کربلا گردد به دور کشته ها گوید حسین من چه شد نور دوعین من چه شد و چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز سر حسین مظلوم از تن جداست امروز.
سپس دسته های زنجیر زنی و بعد دسته سینه زنی و در انتها خواهران حرکت می نمایند.
هیأت کلاه جنی:
مشهور است که در روز عاشورا زعفر جنی به یاری امام حسین شتافت اما امام حسین(ع) اجازه جنگ به او نداد زیرا جنیان نامرئی بودند و بی انصافی در حق سپاه دشمن بود، از این رو در شب و صبح عاشورا هم در قلعه و هم در باغستان عده ای در قالب یک هیأت سینه زنی، کلاه بوقی سرخ رنگی بر سر می گذاشتند و در پیشاپیش دسته ها حرکت کرده و این نوحه را می خواندند:
جان به قربانت حسین جان به فدایت یا حسین(ع)
منم آن تشنه لب کـــــــربلا، زعفر زاهد به جهان جانب باب تو من پادشهم بر همه فرقه ی جهان
ناگهان دیدم از این طایفه جن همه باشیــون و شین ذکرشان بود حسین وای حسین بر سر و سینه زنان
همه گفتند چه نشستی تو ای زعفر، این گونه با خاطرشاد کرده غارت گل گلزار نبی را همگی باد خزان
تو شدی بی کس و بی یار و معین من به فدای تو شوم کو علی اکبـــــر و کو قاسم و عباس جوان
جان به قربانت حسین جان به فدایت یا حسین
شبیه خوانی (تعزیه):
مراسم شبیه خوانی در صبح عاشورا تا قبل از نزاع قلعه و باغستانی فقط در قلعه برپا می شد و مردم باغستان با گرفتن هیأت به حسینیه قلعه آمده تا نظاره گر مراسم شبیه خوانی باشند اما بعد از جنگ و مرافعه بین دو محله در حسینیه باغستان هم این مراسم اجرا می شد.
در مراسم شبیه خوانی دو گروه بودند: موافق خوان و مخالف خوان، موافق خوان ها با لباس های سبز رنگ و مخالف خوان ها با لباس های قرمز رنگ به اجرای نمایش می پرداختند.
موافق خوان ها در محله قلعه: شیخ ذبیح الله ( امام حسین)، استاد علی اکبر قربانی ( ابوالفضل)، عباس احمدی( حر)، محمد مطیعی( زینب)، حسین علی جعفر (قاصد) و مخالف خوان ها: اصغر نخعی (شمر)، رضا علی ابوالحسن (حرمله).
موافق خوانان در باغستان: حسین دادگر( امام حسین)، حاج محمد توسلی (ابوالفضل)، جواد توسلی(حر)
مخالف خوان ها: حسن هوشمند (شمر)، اصغر هوشمند (حرمله).
هیأت اسراء:
در گذشته های خیلی دور در شام غریبان هیأتی متشکل از کودکان پنج تا هفت سال از محله باغستان که دستمال سیاه به دور سر پیچیده و با ریسمان دست های آن ها به یکدیگر می بستند و گهواره های خالی بر روی تخت گذاشته و از باغستان حرکت و به حسینیه قلعه می آمدند و فردی این اشعار را مداحی می کرد:
نوای بلبـلی از جانب گلزار می آید که اینــــک کاروانی با غم بسیار می آید
الا ای اهل یثرب از سوی کربلا زینب یگانه دختر زهـــرا با غم بسیار می آید
زبس بگرفته رخسار امیر کاروان را غم به چشمم چون شب یلدا رخ او تار می آید
الا ای اهل یثرب موسم آه و فغان آمد که زینب زین سفر با ناله های زار می آید
بیا ام البنین بین کاروان غم نصیبان را که بی شــــاه و بی سپهسالار می آید
جوانان از غم لیلا ببارید اشک غم دیگر که بی اکبر چو بلبل از صف گلزار می آید.
سیزدهم محرم و هیأت بنی اسد:
چون سه روز از قتل شاه دین گذشت فتنه و آشوب جنگ آرام گذشت
آمدند آل اســــد شیون کنــــان از برای دفن خیل کشـــتگان
هر طرف دیدند بی سر روی خاک گلعذاران خفته اما چاک چاک
لیک حیران مانده بودند و غمین کیست عبدو کیست مولا این زمین
ناگه از راه حضرت زین العبـاد گشت وارد در زمین کربــــلا
دیده گریان دیده پرخون با شتـاب ماه رخسارش ولیک اندر نقاب
بر جماعت بانگ زد آن تابنـــاک گفت بشناسم من این اجساد پاک.
تاریخ ثبت کرده است که پیکر شهدای کربلا تا سه روز بر زمین مانده و کسی اقدام به دفن آن ها نکرده بود زنانی از قبیله بنی اسد در لباس مردان به سوی کربلا به منظور دفن شهدا حرکت کردند. اما مردان قبیله بنی اسد به خود آمده و به سوی صحرای کربلا روانه شدند و حضرت سجاد(ع) هم به فرمان خدا به منظور شناسایی اجساد در کربلا حاضر شد و مردان بنی اسد اقدام به خاک سپاری شهدا نمودند. در بهاباد در عصر روز سیزدهم محرم هیآتی از محله باغستان با الهام گرفتن از قبیله بنی اسد با در دست داشتن بیل و کلنگ و حصیر و پوشیدن لباس عربی به عزاداری می پرداختند. این هیأت ابتدا به منزل حاج غلامحسین گلشن که مراسم روضه خوانی در آنجا برپا بود رفته و سپس به حسینیه قلعه و بعد به مزار قلعه(حدیله) می رفتند و به صورت نمادین به دفن شهدای کربلا می پرداختند و این اشعار را می خواندند:
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
چرا عزیز فاطمه سر از بدن جدا شده خواهر غــم پرور او اسیر اشقیاء شده
سر تن ( اربعین):
بیستم ماه صفر که اربعین امام حسین (ع) و شهدای کربلاست در قدیم مردم بهاباد به آن سر تن می گفتند. سر تن به این معناست که چهل روز پس از شهادت امام حسین (ع) و جدا شدن سرش از بدن مجدداً سر مبارک امام (ع) به بدنش متصل می شود. در اربعین این اشعار را می خواندند:
چهل روز است که گلگون گشته صحرا ز خون پاک فرزندان زهــــــرا
چهل روز است که خاموش است خاموش چراغ کـــــاروان آل طــاها
چهل روز است کز خون نقش بسته به لوح عشق هفتاد و دو امضاء
چهل روز است کز هجــران اکبـــر بود گیسو پریشان ام لیـــلی
چهل روز است کز پستان مــــــادر علی اصغر نخورده شیر اصلاً
چهل روز است می سوزد سکــــینه دلش از مــــاتم جانسوز بابا
چهل روز است که اطفال حسیــــن یتیم و در بدر در دشت و صحرا
چهل روز است گشته حرف زینـــب حسینم وا حسینم واحسینــا
عزیزان تو را آوردم از شـــــــــــام کنار تربتت با شور و غوغـا
ولی جا مانده در کنج خـــــــــرابه رقیه دخترت تنهـــای تنها
قربانی: در مسیر حرکت هیأت ها تعدادی شتر، گاو و گوسفند قربانی می نمودند.
مسیر حرکت: هیأت ها معمولاً از محل استقرار خود حرکت می نمایند. مثلاً هیأت مسجد جامع به طرف حسینیه فاطمیه سپس مسجد الزهراء (س) و صاحب الزمان (عج)، ملاعبدالله، بهشت محمدی، مسجد امام رضا (ع) و در آخر مسجد جامع حرکت می نمایند.