{jcomments off}نوشته:سعید حاتمی بهابادی
این جمله را اکثر ماها بالای اعلامیه های ترحیم می بینیم ولی اینبار می خواهیم ان را برای تولد بکار بگیریم .می خواهیم از یک سال سایت داری بگیم یکسال تجربه، یکسال تلخی و شیرینی و یکسال ....
روز اولی که فکر ساخت سایت افتاد تو سر سجاد ، من خیلی او را جدی نگرفتم ولی او خیلی اصرار بر این کار داشت .کتاب خرید(البته به دردی نخورد) به اینترنت مراجعه کرد و خیلی کارای دیگه تا طراحی سایت را یاد بگیره. با دیدن این پشتکار، پیش خودم گفتم چرا من به او کمک نکنم. دست به کار شدم اینترنت را زیرو رو کردم و بالاخره به اون چیزی که فکر می کردم رسیدم .
یه سیستم از بین چند سیستم موجود انتخاب کردم .فکر می کردم که با نصب این سیستم دیگه همه چی حله ولی زهی خیال باطل .بعد از نصب سیستم ، دردسرها تازه شروع شد.اون قدر با این سیستم ور رفتم اون قدر آزمون و خطا کردم تا بالاخره تونستم به هدفم برسم. اوایل با سجاد یک سایت داشتیم و در مورد شهدا و بهاباد مطلب می نوشتیم اما به بن بست خوردیم.نه بازدید کننده ای داشتیم که دلمان خوش باشد نه برامون جذابیت داشت و نهایتا ولش کردیم.تا اینکه روزی عباس گفت یه سایت طراحی کن می خوایم درمورد بهاباد یه سایت راه بندازیم.یه قالب درست کردم ، طراحی که نه ولی خیلی تغییرش دادم و شد قالب اولیه سایت بهاباد.قالبی که 8 ماه روی سایت بود.عباس مدیر مسئول سایت بود وحسن ،سردبیر و منم تو کارای فنی کمک می کردم و رسما شدم مدیر فنی سایت!!!
در این یک سال چندین و چند بار قالب سایت را عوض کردم.اولین قالب ما سبز رنگ بود :
بعد برا محرم یک قالب به این صورت طراحی کردم:
برای عید نوروز هم قالب سایت به این صورت شد:
و آخرین قالب را هم که الان دارید می بینید.قسمت های زیادی به مرور به سایت اضافه شد .حسن بسیار وسواس داشت و دائم اشکالات سایت را گوشزد می کرد و به طور دائم مشغول اصلاح اشکالات سایت بودم.